ارانیکو – Eranico. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۳-۰۸

شیب منحنی IS منفی است زیرا تولید و نرخ بهره در بازار کالا دارای رابطه معکوس هستند: هرچقدر تولید افزایش یابد، پول بیشتری ذخیره میشود، و این اتفاق به این معنی است که نرخ بهره باید پایینتر باشد تا سرمایهگذاری به اندازه کافی افزایش یابد و با پسانداز تطابق پیدا کند. شیب منحنی LM مثبت است زیرا نرخ بهره و تولید در بازار پول دارای رابطه مثبت هستند: هرچقدر تولید افزایش پیدا کند، تقاضا برای پول نیز افزایش پیدا میکند که منجر به افزایش نرخ بهره میشود. مدلهای اقتصاد کلان و پیشبینی آنها توسط دولتها برای کمک به توسعه و ارزیابی سیاستهای اقتصادی استفاده میشود. بیان این مقدمه از این جهت مهم است که متهمان وضعیت اقتصادی فعلی، هم اکنون در فضای سیاسی و رسانه ای، سرگرم ملتهب سازی فضا و دادن آدرس های دروغین به مردم هستند و حال آن که همان ها در گذشته، سرگرم مین گذاری اقتصاد، همسو با نقشه جنگ دشمنان علیه ملت ایران بوده اند. ۴- رشد و توسعه اقتصادی مداوم: که همان هدف غایی مادی و معنوی همه اقتصادهای دنیاست. بانکهای مرکزی میتوانند از ابزارهای غیر مرسوم مانند تسهیل کمی برای رشد تولید استفاده کنند.

شیب منفی نتیجه چندین اثر است: اثر پیگو یا اثر تعادلی واقعی، که بیان میکند زمانیکه قیمتهای واقعی سقوط میکنند در نتیجه افزایش تقاضا مصرفکننده از کالاها رفاه واقعی افزایش پیدا میکند؛ اثر کینز یا اثر نرخ بهره، که بیان میکند زمانیکه قیمتها سقوط میکند، تقاضا برای پول کاهش مییابد و سبب میشود نرخ بهره کاهش یابد و قرض گرفتن برای سرمایهگذاری و مصرف افزایش یابد؛ و اثر صادرات خالص، که بیان میکند وقتی قیمت افزایش پیدا میکند، کالاهای داخلی برای مصرفکننده خارجی به صورت نسبی گرانتر میشود و باعث کاهش در صادرات میشود. دیگر اقتصاددانان نیوکینزی مثل اولیور بلنچارد، ژولیو روتنبرگ، گرگ منکیو، دیوید رومر و مایکل وودفورد تلاشها و یافتههای قبلی را گسترش دادند، همچنین اثبات کردند آن مواردی که دستمزدها و قیمتهای انعطافناپذیر منجر به سیاستهای پولی و مالی میشوند، تأثیر واقعی دارند. با این حال این مدل روابط یکسانی را مشابه دیگر مدلها به تصویر میکشد. بانکهای مرکزی برای اجرای سیاست تسهیل کمی میتوانند به جای خرید اوراق دولتی در کنار خرید اوراق دولتی، دیگر داراییها مثل اوراق شرکتهای بزرگ، سهام، و دیگر ضمانتها را خریداری کنند. این عمل باعث ایجاد نرخ بهره پایینتر برای دسته گستردهتری از داراییها ورای اوراق قرضه دولتی میشود. با این حال شوکهای تکنولوژیکی برجسته تر از بیشمار شوک محتملی است که به سیستم وارد میشود و میتواند مدل شود.

نمودار AS-AD به صورت گسترده به عنوان یک وسیله آموزشی برای مدل کردن تأثیرات مختلف سیاستهای اقتصاد کلان به کار میرود. به گزارش مشرق، محمد ایمانی، فعال رسانهای در کانال تلگرامی خود نوشت: تحلیل مشکلات اقتصادی، باید برای علت یابی و چاره جویی باشد، نه توجیه و فرافکنی. در قالب مثال: اگر فرض کنید یک فرد تصمیم بگیرد جهت افزایش سود خود در سال بعد، پس انداز بیشتری داشته باشد. کتاب لودویگ فن میزس، تئوری پول و اعتبار که در سال ۱۹۱۲ چاپ شد یکی از اولین کتابهای مکتب اتریش برای بررسی و نظریهپردازی در زمینه موضوعات اقتصاد کلان بود. میلتون فریدمن تئوری مقداری پول را بروزرسانی کرد تا شامل نقش تقاضای پول باشد. زمانیکه روبرت لوکاس انتظارات عقلایی را به اقتصاد کلان معرفی کرد، توسعه مرکزی در تفکر نیوکلاسیک ایجاد شد. اقتصاددانان نیوکینری با تمرکز بر مدلهای خرد محور در حال توسعه و همچنین تطابق دادن خود با انتظارات عقلایی، اولاً پاسخ مکتب نیوکلاسیک را دادند و ثانیاً از انتقادات لوکاس رهایی یافتند. اقتصاد نیوکینزی که برای پاسخ به اقتصاد نیوکلاسیکی توسعه یافت، سعی بر ارائه بنیان اقتصاد خرد به اقتصاد کینزی دارد؛ به این وسیله که نشان دهد چگونه بازارهای ناکامل مدیریت تقاضا را تنظیم میکنند.

منتقدان مدلهای RBC استدلال میکنند که به وضوح پول نقش مهمی در اقتصاد بازی میکند و این ایده که پسرفت در تکنولوژی میتواند رکود جاری را توضیح دهد، غیر محتمل است. در مواقعی مثل دام نقدینگی که بانکهای مرکزی قادر به کاهش نرخ بهره جاری نیستند، فدرال رزرو نرخ بهره بلند مدت را توسط خرید اوراق بلند مدت و فروش اوراق کوتاه مدت و ایجاد منحنی بازده مسطح کاهش داد. در این صورت با افزایش پس انداز کل جامعه، مصرف کل جامعه به شدت کاهش یافته و در ادامه با کاهش تقاضای کل، تولید کشور کاهش می یابد. لذا اگر افراد به تعادل برسند، می توان نتیجه گرفت که کل جامعه نیز به تعادل دائمی می رسد. سختی صوری تئوری نیو کینزیها با انتظارات عقلایی و روششناسی RBC ادغام شد و نتیجه آن مدلهای تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE) شد. اما در انتظارات عقلایی فرض بر این است که کارگزاران اقتصادی پیچیدهتر عمل میکنند. مقدم بر لوکاس، اقتصاددانان عموماً از انتظارات تطبیقی استفاده میکردند بدین معنا که کارگزاران اقتصادی به گذشته نزدیک نگاه میکنند و دربارهٔ آینده تصمیمگیری میکنند. اقتصاددانان گذشته بدون دستهبندی خرد و کلان در نوشتهها و نظریات خود، به مسائل اقتصاد کلان میپرداختهاند. مؤید این نکته ورود مسائلی از اقتصاد خرد در اقتصاد کلان و برعکس است.

بازار کالا توسط تعادل در سرمایهگذاری و پسانداز (IS) نشان داده شده، و بازار پول توسط تعادل مابین عرضه پول و ترجیحات نقدینگی نشان داده میشود. مدل IS-LM نشان دهنده ترکیبات مختلف نرخ بهره و تولید است که تعادل در بازار پول و بازار کالا را تضمین میکند. اغلب از مدل IS-LM برای نشان دادن تأثیرات سیاستهای پولی و مالی استفاده میشود. منابع درسی اغلب از مدل IS-LM استفاده میکنند، اما این مدل پیچیدگیهای مدلهای مدرن اقتصاد کلان را به تصویر نمیکشد.. هدفهای اقتصاد کلان در گذشته و امروز گرچه تفاوتهای عمدهای را به ویژه از نظر سیاستگذاریها و دخالت دولتها در امور اقتصادی داشتهاست، اما کلیت آنها در جامعه تغییر چندانی نکردهاست. ۳- توزیع عادلانه درآمد در جامعه: دسترسی همه آحاد جامعه به امکانات با تبعیض و تمایز نباشد، به طوری که شکافهای موجود بین دهکهای درآمدی جمعیت کشور کم شود یا حداقل، زیادتر نشود. ۲- ثبات قیمتها: یعنی سیاستگذاران اقتصادی با سیاستگذاریها و تصمیمهای خود سعی کنند با اقدامات مناسب طوری عمل کنند که قیمتها (قیمت کالاها، خدمات، عوامل تولید) نوسانات زیادی نداشته باشند. در تئوری کلاسیک قیمتها و دستمزدها آنقدر پایین میآیند تا بازار تخلیه شود یعنی تمامی کارگران بهکار گرفتهشوند و کالاها به فروش برسند. تثبیتکنندههای خودکار از مکانیزمهای مالی مرسوم استفاده میکنند اما زمان اثر بخشی آنها وقتی است که اقتصاد دچار رکود میشود: هزینهها برای مزایای بیکاری به صورت خودکار زمانی افزایش پیدا میکند که بیکاری افزایش پیدا کند و در یک نظام مالیات بر درآمد پیشرو، نرخ مؤثر مالیات زمانی به صورت خودکار پایین میآید که درآمدها کاهش یابند.

اقتصاد کلان از کلمه یونانی ماکروس (Makros) به معنای بزرگ، مشتق شده است با اینکه تعریف دقیقی از این مقوله مانند اقتصاد ارائه نشده است اما اصطلاحا به آن بخش از اقتصاد گفته میشود که به مطالعه رفتار کل سیستم اقتصادی میپردازد. پولگرایی مشخصا در اوایل دهه ۱۹۸۰ بسیار تأثیرگذار بود اما زمانیکه بانکهای مرکزی هدف قراردادن عرضه پول به جای نرخ بهره را که یکی از توصیههای پولگرایان بود مشکل دیدند، محبوبیت خود را از دست داد. نظریه مقداری پول بهخصوص قبل از جنگ جهانی دوم دارای شهرت زیادی بود. در دهه ۱۹۵۰ اکثر اقتصاددانان نظریه سنتز شده اقتصاد کلان را قبول داشتند. ادغام عناصر از مکاتب مختلف سنتز نیوکلاسیکی لقب گرفت. نسلی که کینز را دنبال میکردند، اقتصاد کلان تئوری عمومی را با اقتصاد خرد نئوکلاسیک ادغام کردند تا یک سنتز نئوکلاسیکی ایجاد کنند. کینز یک تئوری جدید اقتصادی پیشنهاد کرد که توضیح میداد چرا احتمالاً بازارها تخلیه نمیشوند.

رکود به حدی پیش رفت که تولید ناخالص ملی برخی کشورها 30 %، سطح عمومی قیمت ها 33 % و نرخ بیکاری به 25 % کاهش یافت. مدل با تابع تولید آغاز شده و تولید ملی محصول دو عامل معرفی میشود: سرمایه و نیروی کار. زمانی که شوک نفتی در دهه ۱۹۷۰ بیکاری و تورم عظیمی ایجاد کرد فریدمن و فلپس از مدل خود دفاع کردند. مدل سولو فرض میکند که نرخ استفاده از نیروی کار و سرمایه ثابت است، بدون نوسانهایی که معمولاً در بیکاری و استفاده از سرمایه در چرخههای تجاری دیده میشود. تغییرات در سطح عوامل غیر از قیمت یا عوامل تعیینکننده باعث تغییر در تقاضا کل و جابجایی تمام منحنی تقاضای کل میشود. فریدمن و ادموند فلپس (که پولگرا نبود) یک نسخه تکمیل شده از منحنی فیلیپس ارائه دادند که امکان جابجایی پایدار بلند مدت بین تورم و بیکاری را حذف کرده بودند. فریدمن معتقد به سیاست رشد پایدار در عرضه پول به جای دخالتهای مکرر در عرضه پول بود. همانهایی که در آنها تنظیم قیمت اتفاق نمیافتد، بلکه به سیاست پولی اجازه داده میشود بر مقدار به جای قیمت اثر بگذارد.

توضیح این که اقتصاد خرد بر پایه مبانی فکری اقتصاد آزاد یا کلاسیک بنا شده بود و تا قبل از سال های 1929 تفکر غالب دراکثر کشورها بود. یک مصرفکننده به این علت که میانگین تورم در چند سال گذشته تورم ۲ درصد بودهاست بهسادگی تورم را ۲ درصد پیشبینی نمیکند بلکه به سیاست پولی حال حاضر و وضعیت اقتصادی توجه میکند و پیشبینی مطلع انجام میدهد. کینز همچنان توضیح میدهد که چگونه اثر فزاینده، یک کاهش کوچک در مصرف یا سرمایهگذاری را چند برابر میکند و باعث زوال در اقتصاد میشود. در یک برداشت خاص از تئوری مقداری، سرعت گردش پول (V) و مقدار کالاهای تولیدشده (Q) میبایست ثابت باشند، در نتیجه هر افزایش در عرضه پول (M) مستقیماً منجر به رشد در سطح قیمت (P) میشود. با اینکه اقتصاد کلان یک زمینه گستردهای برای مطالعه است، دو بخش عمده تحقیقاتی وجود دارد که سمبل نظم است: تلاش برای درک سبب و عواقب نوسان کوتاه مدت در درآمد ملی (چرخه تجاری)، و تلاش برای درک عامل تعیینکننده رشد اقتصادی (افزایش در درآمد ملی) بلند مدت.

لازم به ذکر است که تقسیمبندی اقتصاد به دو شاخه خرد و کلان بیش از اینکه اصولی باشد، تسهیلی است؛ زیرا به سادگی نمیتوان آنها را از همدیگر تفکیک سایت atlasmarketing نمود. 2. سطح هزينه زندگي در كشور به چه ميزان است و چگونه ميتوان آن را تنظيم نمود؟ 1. وضعيت سطح استاندارد زندگي در يك اقتصاد چگونه است و به چه طريقي ميتوان آن را بهبود بخشيد؟ مدل AD-AS یک مدل استاندارد مورد استفاده کتب درسی و منابع علمی برای توضیح اقتصاد کلان است. مدل رشد نئوکلاسیک رابرت سولو تبدیل به یک مدل رایج کتب درسی برای تشریح رشد اقتصادی در بلند مدت شدهاست. رشد در تولید، یا رشد اقتصادی، فقط به چند علت اتفاق میافتد: افزایش در موجودی سرمایه، جمعیت بیشتر، یا پیشرفت تکنولوژیکی که منجر به تولید بیشتر شود (بهرهوری کل عوامل). مدل سولو بیان میکند رشد اقتصادی از نظر مقدار تولید بر واحد سرمایه فقط بستگی به پیشرفت تکنولوژیکیای دارد که تولید را بالا میبرد. نسخه اصلی قانون اوکان نشان میدهد ۳ درصد رشد در تولید منجر به ۱درصد کاهش در بیکاری میشود. رشد در نرخ پسانداز منجر به افزایش موقتی میشود زیرا اقتصاد سرمایه بیشتری ایجاد میکند که به تولید اضافه میکند. این مجموعه از مدلها رشد اقتصادی را با عوامل دیگری توضیح میدهد مثل: افزایش بازگشت به مقیاس سرمایه و یادگیری از طریق انجام دادن، که به صورت درونزا بر آنها تأکید شدهاست به جای بهبود تکنولوژیکی برون نگری که در مدل رشد سولو بر آن تأکید شدهاست.

این مدل نشان دهنده آن سطح قیمت و تولید حقیقیای است که باعث تعادل میان تقاضای کل و عرضه کل میشود. اما این طرح به خوبی پیش نرفت و با ایجاد رکود تورمی لزوم بازبینی نظریات کینز را هشدار داد. زمانیکه تقاضا از عرضه برای کالاها بیشتر است شکاف تورمی وجود دارد و فشار تقاضا فشار تقاضا رخ میدهد که منجر به حرکت منحنی تقاضا به بالا و سطح قیمتی بالاتری میشود. در تئوری کینز، تئوری مقداری پول رد میشود زیرا مردم و کسب و کارها خواستار نگهداشتن پول نقد خود در شرایط سخت اقتصادی هستند- پدیدهای که کینز به لحاظ ترجیحات نقدینگی توصیف میکند. در آغاز اقتصاد کلان دربرگیرنده دو موضوع اساسی بود: چرخه کسب و کار تئوری و نظریه پولی. تجزیه و تحلیل علل ثروت ملتها در کتاب ثروت ملل آدام اسمیت و ارائه نظریاتی مثل نظریه مقداری پول (ریکاردو – میل) و نظریه جمعیت مالتوس نمونههایی از مباحث اقتصاد کلان در دوره کلاسیکها بوده است. منحنی تقاضای کل دارای شیب منفی است و این بدین معناست که تقاضای بیشتر برای تولید در قیمتهای پایینتر صورت میگیرد.

در استفاده کینزی مرسوم از مدل AS-AD، منحنی عرضه کل در مقادیر پایین تولید افقی است و به تدریج با نزدیک شدن به نقطه تولید بالقوه که در ارتباط با اشتغال کامل است بی کشش میشود. از آنجایی که اقتصاد فراتر از تولید بالقوه نمیتواند تولید کند هرگونه توسعه در تقاضا کل منجر به سطح بالاتر قیمتها به جای سطح بالاتر تولید میشود. برای مثال، اگر اقتصاد کمتر از تولید بالقوه تولید کند، میتوان مخارج دولت را در راستای بهکارگیری منابع بیاستفاده و ارتقا تولید بکار گرفت. در مثال دیگری برای ابزار پولی غیر مرسوم میتوان به طرح چرخش اوراق قرضه اشاره کرد که تلاشهایی توسط فدرال رزرو ایالات متحده برای انجام آن شدهاست. فریدمن همچنین ادعا میکرد که سیاستهای پولی بسیار مؤثر تر از سیاستهای مالی هستند. استنلی فیشر و جان تیلور تلاشهای اولیه در این زمینه را با نشان دادن مؤثر بودن سیاستهای مالی حتی در مدلهایی با انتظارات عقلایی زمانی که قراردادها بعلت دستمزد کارگرها قفل شدهاند، انجام دادند. زمانیکه اقتصاددانان نیوکلاسیک انتظارات عقلایی را به مدلهایشان اضافه کردند، تأثیر محدود سیاستهای پولی را بهخوبی نشان دادند. براساس مقاله انتقادی لوکاس، اقتصاددانان نیوکلاسیک که توسط ادوارد پرسکات و فینن کیدلند رهبری میشدند مدل اقتصاد کلان چرخه واقعی تجاری (RBC) را خلق کردند.

تحقیقات اقتصادی قبل از کینز، به طور کلی در زمینه اقتصاد خرد قرار داشته است؛ که به مطالعه فعالیتهای اقتصادی در سطح انفرادی میپردازد. بنابراین، هم باید معلول های مزمنی مانند گرانی را ریشه یابی کرد و به دولت برای اصلاح تدریجی روند های تورم ساز مهلت داد، و هم از دولت مطالبه جدی و توقع داشت که خطا ها یا خط انحرافی لیبرالیسم اقتصادی را تکرار نکند؛ روندی که خروجی آن، شکستن رکورد های تورم و آسیب جدی به معیشت طبقات ضعیف در دولت های هاشمی و روحانی بود. اقتصاد کلان و اقتصاد خرد، یک جفت بخشبندی اقتصادی هستند که توسط رگنر فریش ابداع شدهاست و عمومیترین بخشبندی در اقتصاد هستند. این تئوری (در اواخر قرن بیستم میلادی) به مکتب اقتصادیای تکامل یافت که به اقتصاد کینزی معروف است و همچنین به نام کینزینسم و تئوری کینزی شناخته میشود. تئوری مقداری پول بخش اصلی تئوری کلاسیک اقتصاد بود که در اوایل قرن ۲۰ غالب بود. علاوه بر آن برای دولت در اقتصاد نقش ویژه­ای قائل بود.

در دهههای ۸۰ و ۹۰ تئوری رشد درونزا به رقابت با تئوری رشد نئوکلاسیک برخاست. قانون اوکان رابطه تجربی میان بیکاری و رشد اقتصادی را نشان میدهد. همچنین لوکاس انتقادات مؤثری به مدلهای تجربی کینز وارد کرد. لوکاس مدلهای پیشبینیکنندهای که براساس روابط تجربی هستند را مورد انتقاد قرار داده و اشاره میکند که اینگونه مدلها نتایج یکسانی تولید میکنند حتی به عنوان مدلهای اساسیای که براساس دادههای متغیر کار میکنند. وی طرفدار مدلهایی براساس تئوریهای بنیادی اقتصادی است که باید علیالقاعده به صورت ساختاری به عنوان متغیر اقتصادی صحیح و مناسب باشند. او ادعا میکرد نقش پول در اقتصاد برای توضیح رکود بزرگ کافی است و دیگر نیازی به توضیحات جهتدار تقاضای کل نیست. در زمان بحران بزرگ بیکاری 1929 امریکا، اندیشه اصلی نظریه کینز که مبنی بر شکست تقاضای کل بود، ارائه شد. زمانیکه بحران رکود بزرگ شکل گرفت، اقتصاددانان کلاسیک در توضیح چگونگی فروختهنشدن کالاها و بیکار ماندن کارگران دچار مشکل شدند. اما در انتهای دهه 1920، این عمل اتفاق نیفتاد و کشورها به دنبال اعمال یک سیاست انقباضی به تعادل دائمی خود بر نگشتند و دچار رکود شدید شدند.

توسط حمید صباغی

حمید صباغی هستم یک بازاریاب