شاخصهای مهم در عرصه اقتصاد کلان

یکی از تفاوتهای عمدهی انجام اصلاحات در کشورهای آسیای شرقی (چین و مالزی) با کشورهای نظیر شوروی سابق و کشورهای در حال توسعه از جمله کشورهای نفتی، مربوط به همین روشها است؛ کاری را که رهبران شوروی سابق میخواستند در کمتر از دو سال به انجام برسانند و منجر به بروز بحرانهای عظیم داخلی شد، چینیها در مدت بیش از دو دهه اجرا کردند که افزایش ثبات داخلی را نیز به همراه داشت. از جمله اقدامات مهمِ حاکمیت چین برای توسعه و بومیسازی فناوری، ایجاد دهها «منطقهی ویژهی فنون اقتصادی و علوم و فناوریهای جدید» بوده است. برنامهی اصلی این شهرکها، انتقال و بومیسازی فناوریهای جدید در این کشور بوده است. برنامهی اصلی آنان، انتقال و بومیسازی فناوریهای جدید در این کشور بوده است. سومین مسئلهی جالب در برنامهی توسعهی چین، انجام اصلاحات تدریجی است. چهارمین نکتهی مهم در الگوی توسعهی چین، ارتباط و تعامل همهجانبه با دنیا است. موارد و دستهبندیهای بالا به ترتیب موارد یک و دو در این عرصه برای ما حائز اهمیت هستند که با رنگهای قرمز و نارنجی در سایتها نمایش داده میشوند. موارد مطالعاتی بالا برای افراد حرفهای، افراد خود اشتغال، افراد بازنشسته و افرادی که زیر خط فقر هستند با در نظر گرفتن به فاکتورهای فدرال رزرو در نظر گرفته میشوند.

چینیها طی همین سالها نیز تلاش کردند توان تولید داخلی (از جهت کیفیت و قیمت) را به نحوی ارتقا ببخشند که آزادیهایی که بعداً برای تجار خارجی ایجاد میشود، سبب تضعیف تولید ملی و تسخیر بازارهایش نشود. از طرفی چین با وارد کردن مردم در اقتصاد، با کارگاههای کوچک و متوسط، تولید و اشتغال را به سطح خوبی ارتقا داد و تبدیل به کارخانهی دنیا شد. در واقع چین با «تکیه بر تولید ملی از طریق اتخاذ سیاستهای تقویتکنندهی آن»، «بومیسازی صنایع و تکنولوژی» و «توسعه و بهروزرسانی فناوری»، بهرهوری اقتصاد خود را ارتقا بخشید. تعدیل ساختاری به معنای نسخهای برای تثبیت و نگهداری نظام سرمایهداری از طریق وابستهتر و نیازمندتر کردن کشورهای در حال توسعه به نظام سرمایهداری کشورهای صنعتی بود. ایران نیز مانند چین باید نه کورکورانه و منفعلانه سیاستهای نهادهای جهانی مانند تعدیل ساختاری یا برنامههای صندوق بینالمللی پول(IMF) را بپذیرد و نه کاملاً آنها را رد کند؛ بلکه باید فعالانه و متناسب با نیاز کشور، گامهای مورد نیاز برای رسیدن به هدف و منافع ملی را تعریف نماید و در یک برنامهی زمانی واقعبینانه، در صورت نیاز از پیشنهادهای خارجی استفاده کند و اقتصاد ملی را فدای نسخههای بیگانه نکند.

منظور از مطالب فوق، مراجعه دولت به کالاهای اساسی است که خود دولت آمریکا در نظر گرفته است. تورم هسته: قسمت پایدار را بررسی میکند که بتواند مغز تورم را چک بکند چرا که کالاهای پر تورم را محاسبه نمیکند و نوسانات متعادلی دارد؛ به بیان دیگر میتوانیم بگوییم که تورم هسته روند بلندمدت تورم کل است. لازم به ذکر است که باتوجهبه نیازهای روزمره انسانها و تغییر نیازهای ضروری بهصورت ماهیانه، این کالاهای اساسی بهصورت دورهای تغییر میکنند. هر تماس یا بازدید دادههایی را در مورد مواردی که قبلاً تحقیق شدهاند جمعآوری میکنند تا هرگونه تغییر در مقدار یا قیمت ثبت شود. عکس زیر همبستگی بین تورم و قیمت مصرفکننده (هسته) را نشان میدهد. این شاخص را اغلب فدرال رزرو مورد مبنا و محاسبه برای اتخاذ تصمیمات مالی قرار میدهد. در شکل زیر همبستگی بین شاخص CPI vs PCE را مشاهده میکنید که دنباله روی هم هستند. عکس زیر جمعیت بیکار از بازه زمانی ماه ژانویه سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۲۲ را نشان میدهد که بهوضوح تأثیر اپیدمی کرونا را در این نمودار خطی میتوانید مشاهده کنید. کشورهای توسعهیافته علت اصلی توسعهنیافتگی کشورهای در حال توسعه را «کمبود سرمایه» معرفی کرده و خاطرنشان کردند که کمبود سرمایه و فقر ناشی از آن، کشورهای در حال توسعه را در دُور باطل توسعهنیافتگی قرار میدهد و راه فرار از این دُور باطل، از بین بردن کمبود سرمایه است.

بهطورکلی شاخص قیمت مصرفکننده هشت گروه زیر را مورد مطالعه قرار میدهد که به شرح زیر هستند. در تصویر زیر نرخ مشارکت نیروی کار از سال ۱۹۴۸ تا ۲۰۲۱ را نشان میدهد که تأثیر اپیدمی کرونا نیز در آن قابلمشاهده است. بخش اول: کسانی که تازه آن مبلغ را میگیرند؛ به این معناست که تازه از کار اخراج شدهاند و یا کار ندارند که آمار آن بهصورت هفتگی انتشار مییابد که به آن Initial Jobless Claims میگویند. این شاخص به چهار صورت انتشار مییابد که عبارت است از final , prelim ,flash , core که مانند شاخص قیمت مصرفکننده، قسمت Core and Final بهصورت نهایی مهمترین آنها است. این معیار (هسته) بهترین شاخص برای سنجش تورم است که تغییرات قیمت در اقتصاد را نشان میدهد. عکس بالا بهصورت کلی آمار بیکاری را نشان میدهد، عکس پایین به تفکیک جنسیت(مرد،زن) از همان بازه تاریخی را نشان میدهد. در ادامه، چین با مشکل بزرگ کارایی پایین اقتصادی ناشی از ساختار کمونیستی و مشکلات انگیزشی آن روبهرو شد؛ از این رو زمینه را برای تلفیق دو نظام اقتصادی در چین مهیا ساخت. بعد از پیروزی دموکراتها، کشاورزی جدی گرفته شد و مقیاس تولید در کشاورزی، بهصورت واحدهای بزرگ تعریف شد تا امکان صنعتی شدن کشاورزی فراهم شود.

این شاخص نیز مانند شاخصهای مهمی که در این مقاله خدمتتان عرض کردم در فرآیند تصمیمگیریهای فدرال رزرو مبنی بر اتخاذ سیاستهای پولی مورداستفاده و بررسی قرار میگیرد. شاخص قیمت مصرفکننده بخش هسته با عنایت به توضیحاتی که در مطالب بالا خدمتتان عرض کردم، به دور از نوسانات کوتاهمدت است و میتوان گفت که همبستگی خوبی با تورم کل دارد. ولی آیا از خودتان پرسیدهاید که این شاخص اصلا چه هست و چه کاربردی دارد؟ این شاخص، تنها به تغییرات اشتغال در بخش خصوصی و غیر کشاورزی تمرکز دارد (افراد خود اشتغال نیز مورد محاسبه قرار میگیرند). این شاخص به طور فزایندهای افزایش پیدا میکند که این افزایش در برههای از زمان است و عملا شاخص قیمت مصرفکننده در آن برهه از زمان مانند یک ماه عددش بهصورت پرت محاسبه میشود. طریقه محاسبه شاخص مشارکت نیروی کار، حاصل تقسیم نیروی کار بر جمعیت بزرگسال ضربدر ۱۰۰ است که حاصل بهصورت درصدی قابل نمایش است. یکی از نشانههای پویایی و در حال رشد بودن اقتصاد هر کشوری، این شاخص است. چین اصلاحات خود را بهصورت کاملاً گامبهگام به اجرا درآورد؛ اصلاحاتی که در هر مرحله، باز بودن اقتصاد را افزایش میداد. به طور مثال اپیدمی کرونا باعث شد که خیلی از شغلها ماهیت خودشان را از دست بدهند و کسانی که در آن شغل بهصورت مستمر کار میکردند، کار خودشان را از دست دادند، به همین طبع بر ارقامی که منتشر شد تأثیر بسزایی گذاشت.

آنها علت کمبود سرمایه در این کشورها را «کشاورزی بودن» (سنتی بودن) آنها نامیدند و مدعی بودند تنها در صورتی مسیر توسعه طی خواهد شد که ساختار اقتصاد سنتی در این کشورها به اقتصاد مدرن تبدیل شود و هرچه سریعتر به سمت صنعتی شدن حرکت کنند. در جمعبندی کلی میتوان گفت آنچه امروز چین را به «کارخانهی دنیا» تبدیل کرده و به توسعهی سریع علوم و فناوری در این کشور و جهانی شدن اقتصاد آن انجامیده است، شناخت همهجانبه و دقیق تحولات اقتصادی دنیا و بهرهگیری مناسب و بهنگام از امکانات ملی، منطقهای و بینالمللی است. اگرچه در نگاه اول، یکی از عوامل پیشرفت اقتصادی چین، باز شدن درهای این کشور به روی همسایگان و جهان دانسته میشود، اما واقعیت این است که حضور این کشور در عرصهی بینالمللی و جهانی حضوری کاملاً هوشمندانه، برنامهریزیشده و بهموقع بوده است. طریقه محاسبه این شاخص حاصل تقسیم جمعیت بیکار بر روی جمعیت فعال ضربدر ۱۰۰ که جواب آن بهصورت درصد قابل بیان است. این شاخص توسط دفتر تیم تحلیل اقتصادی مورد ارزیابی قرار میگیرد.

چین برخلاف ایدهی توسعهطلبانهی غربی از طریق توجه به بخش کشاورزی سنتی رشد کرد؛ چین زیر بار تعدیل ساختاری نرفت؛ چین زیر بار اقتصاد باز نرفت؛ چین خودش انتخاب کرد که به اقتضای اقتصاد خود، چگونه و در چه مسیری قرار بگیرد. در سامانههای آنلاین یک نظرسنجی درباره نقطه خرید میپرسند که مردم در کدام بازههای زمانی و با چه قیمتی خرید کردهاند، سپس نتایج را برای بیشتر تحقیق کردن به دفتر تحلیل اقتصادی آمریکا ارسال میکنند. یکی از مهمترین شاخصها برای کسانی است که بهصورت حرفهای و نیمهحرفهای در بازارهای مالی فعالیت میکنند، بهطوریکه تأثیر مستقیم در بازارهای مالی میگذارد و بنا بر سیاستهای مالی (انقباضی، انبساطی) که توسط دولت آمریکا تعیین میشود، مقدارش متغیر است. این شاخصها را افرادی که در فارکس و بازارهای سهام بهصورت حرفهای و نیمهحرفهای کار میکنند بیشتر مورداستفاده قرار میدهند، بر حسب اتفاق و مقتضیات زمان لازم است افرادی که در بازار رمزارزها نیز فعالیت میکنند، بنا بر اتفاقات کلانی که در سطح جهان افتاد، این شاخصها را درک و بررسی کنند. بدین ترتیب برای بخش خصوصی، فضای فعالیت و توسعه ایجاد شد.

ایشان از این رو «اقتصاد مقاومتی» را اندیشهای آزموده و تجربهشده در دنیا میدانند.(۱۳۹۵/۱۰/۱۳) یکی از نمونههای موفق در زمینهی پیشرفت و مقاومسازی اقتصاد طی دهههای اخیر، کشور سایت atlasmarketing چین بوده است. بهعبارتی چین تا قبل از پیروزی کمونیسم، کشوری مبتنی بر کشاورزی سنتی بود که همزمان، سلطهی خارجیها را در زمینهی صنعتی شدن برونزا تجربه کرده بود. این کشور با توسعهی دانش، پژوهش و فناوری و ایجاد الگوی تجارت خارجی صحیح، نقش بزرگی در اقتصاد جهانی دارد.(۱) اقتصاد چین در حال تبدیل شدن به اقتصادی مدرن است که «مصرف» و «خدمات» جایگاه مهمی در آن دارد. شاخص قیمت تولیدکننده رابطه مستقیمی با افزایش شاخص قیمت مصرفکننده دارد به صورتی که اگر شاخص قیمت تولیدکننده افزایش یابد نشاندهنده این موضوع است که قیمت مواد اولیه برای مدیران کارخانهها افزایش پیدا کرده است، به همین طبع اگر قیمت مواد اولیه برای مدیران کارخانهها افزایش پیدا کند، برای حفظ حاشیه سود برای مدیران، قیمت نهایی محصول نیز افزایش پیدا میکند که این موضوع نشاندهنده تاثیر مستقیمی است که شاخص قیمت تولیدکننده بر شاخص قیمت مصرفکننده میگذارد.

انتشار لیست حقوق و دستمزد غیرکشاورزی بینش ارزشمندی از وضعیت بزرگترین اقتصاد جهان ارائه میدهد و نشان میدهد که ایالات متحده چگونه عمل میکند و فدرال رزرو ممکن است در آینده نزدیک نرخ بهره را در کدام برهه از زمان افزایش دهد. از سویی وجود حجم انبوهی از طرحهای عمرانی و زیرساختی نیمهتمام که پس از تخصیص اعتبار و شروع در دولتهای مختلف، باقی مانده است، در عمل هزینهی زیادی بر دوش اقتصاد کشور گذاشته است. عمدهی کشورهای موفق ضمن اولویتبندی در حوزههای مختلف، با تمرکز بر چند عامل مشخص توافقی و پایه، توسعهی خود را شکل دادهاند. به نرخ بهرهای که فدرال رزرو مشخص میکند، میگویند. این شاخص تغییر در قیمت تمام شده کالاها و خدماتی که توسط تولیدکنندهها ارائه میشود را ارزیابی میکند، همچنین شاخص قیمت تولیدکننده بهعنوان یک معیار اصلی برای شاخص CPI است. این کشور کمونیستی با انجام برخی اصلاحات، سیاستهای حاکمیتی و اقتصادی خود را تغییر داد؛ درعینحال برخلاف جریان متداول، در دام الگوهای سرمایهداری نیفتاد و به جای اجرای کورکورانهی سیاستهای نهادهایی چون بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، با طراحی هوشمندانه، مسیر توسعه و مقاومسازی اقتصاد را در پیش گرفت. چین با انجام اصلاحات، سیاستهای حاکمیتی و اقتصادی خود را تغییر داد؛ درعینحال برخلاف جریان متداول، در دام الگوهای سرمایهداری نیفتاد و به جای اجرای کورکورانهی سیاستهای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، با طراحی هوشمندانه، مسیر توسعه و مقاومسازی اقتصاد را در پیش گرفت.

چین با تمرکز بر تولید ملی خود ضمن شروع مذاکرات دهساله با سازمان تجارت جهانی، در یک برنامهی زمانی مشخص، تولید خود را به حد مطلوبی رساند و عملاً با این برنامه، جلوی خامفروشی را گرفت. این کشور هماکنون به بزرگترین صادرکنندهی کالا در جهان و عملاً «کارخانهی دنیا» تبدیل شده است. نکته قابل تامل این است که گروههایی نیز در این شاخص گنجانده نشدهاند و مورد مطالعه قرار نگرفتهاند که عبارتاند از: جمعیت غیر مترو یا روستایی، خانوادههای مزرعهدار، نیروهای مسلح، افرادی که در حال حاضر در زندان هستند و افرادی که در بیمارستانهای روانی (تیمارستان) بستری شدهاند. این شاخص برای کسانی است که وقتی از کار اخراج میشوند و یا به هر بهانهای کار ندارند از دولت مبلغی را بهعنوان غرامت دریافت میکنند. داراییهای امن اشکال مختلفی دارند؛ آنها میتوانند بهصورت فلزات گرانبها مانند طلا و نقره، املاک و مستغلات باشند و یا داراییهای دیجیتال مانند بیتکوین که به مرور زمان باتوجهبه خاصیت تورمزایی آنها خودشان را برای سرمایهگذاران خرد و کلان اثبات کردهاند. خبر با تأثیر متوسط بهصورت فایل نارنجی نمایش داده میشود. خبر با تأثیر کم و بهنوعی کماهمیت بهصورت فایل زرد نمایش داده میشود. نقطه خطر در این شاخص رشد ۱۰۰ هزار واحدی است که برای اقتصاد آمریکا زنگ خطر محسوب میشود.

خبر با تأثیر زیاد و مهم بهصورت فایل قرمز نمایش داده میشود. هر ماه قیمت حدود ۸۰۰۰۰ کالا جمعآوری میشود. همبستگی ایجاد شده بین قیمت مصرفکننده و قیمت تولیدکننده را در عکس زیر میتوانید مشاهده کنید. در عکس زیر حداکثر هفتههایی که ایالتها، متناسب با آن به این جامعه آماری پرداختی دارند را مشاهده میکنید. در عکس فوق مشاهده میکنیم که در برهههایی از زمان، زنان بیکار از مردان بیکار بیشتر بودهاند. اولین نهاد تدوین برنامه در چین، «کمیسیون برنامهریزی کشور» نام داشت که در سال ۱۹۵۲ تشکیل شد.(۲) برنامهریزیها در این کشور طی سه دهه پس از انقلاب کمونیستی ۱۹۴۹، حول راهبرد «توسعهی اقتصادی سوسیالیستی مبتنی بر خوداتکایی» بود.(۳) اصلاحات در چین با «حذف تدریجی کشاورزی اشتراکی»، «آزادسازی تدریجی قیمتها»، «مرکزیتزدایی مالی»، «افزایش استقلال اقتصادی ایالتها»، «بسط سیستم بانکی و توسعهی بازار سرمایه»، «افزایش رشد بخش خصوصی»، «اجازه به سرمایههای خارجی» و «باز کردن تجارت خارجی» آغاز شد. برنامهریزیها در این کشور طی سه دهه پس از انقلاب کمونیستی، حول راهبرد «توسعهی اقتصادی سوسیالیستی مبتنی بر خوداتکایی» بود. چین بهدنبال ارتقای کارآیی از طریق «توسعهی بازار» بود؛ لذا «نظام اقتصادی سوسیالیست بازار» را پس از آغاز اصلاحات ۱۹۷۹ برگزید؛ نظامی مرکب از نظام سوسیالیستی با سازوکار بازار. در مرحلهی سوم و پس از کسب تجربیات و موفقیتها، بهتدریج شهرهای دیگر را نیز برای سرمایهگذاری خارجی آزاد اعلام کرد.

در واقع بدون اقدام به خصوصیسازی بنگاههای بزرگ اقتصادی دولتی، با ایجاد فضای فعالیت برای شرکتهای خصوصی در مقیاس کوچک (از طریق بهبود محیط کسبوکار)، بار بخشهای دولتی در تولید صنعتی بهسرعت کاهش یافت. افزایش این شاخص در هر وزنی موجب کاهش ارزش پول ملی آن کشور میشود بهخاطر همین موضوع، این شاخص حائز اهمیت است. در همین حال، کاهش تعداد ممکن است نشاندهنده یک اقتصاد رو به زوال باشد و شانس کاهش نرخ را افزایش دهد. دولت در این شاخص با مراجعه به فروشگاههای خردهفروشی، شرکتهای خدماتی، واحدهای اجارهای و مطبهای پزشکان در سراسر کشور قیمتهای سبد کالا را دنبال میکنند تا اطلاعات مربوط به قیمت محصولات و خدمات را جمعآوری کنند. این شاخص برای بانک فدرال رزرو آمریکا، برای اتخاذ تصمیمات سیاستهای پولی و مواردی از این دست، از شاخص قیمت مصرفکننده CpI نیز مهم تر است. در این مطلب مروری بر شاخصهای مهم در عرصه اقتصاد میکنیم، از جمله شاخصهایی که تأثیرات مستقیم بر رفتار قیمت سهام و ارزهای جهانی دارند. بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، بهطور خودکار، سالانه برای کشورهای مختلف عضو یعنی تقریباً همهی کشورهای جهان از جمله برای چین برنامههایی را توصیه میکنند. تک بعدی به مسائل پیرامون خود نگاه نکنید، در بازار رمزارزها بعضیها فقط بهصورت تکنیکالی رمزارزها را رصد میکنند و همهی اتفاقات را فقط معطوف به کندلها میدانند که در این برهه از زمان کار اشتباهی است.

بهعبارت دیگر، شناخت دقیق وضعیت موجود و استفادهی بهینه از آن برای رسیدن به وضعیت مطلوب را میتوان مهمترین عامل در سیاستگذاری چینیها دانست. آنچه امروز چین را به «کارخانهی دنیا» تبدیل کرده، شناخت دقیق تحولات اقتصادی دنیا و بهرهگیری مناسب و بهنگام از امکانات است. این موضوع چنان برای حاکمان چینی اهمیت داشت که بخش مهمی از منابع دولتی را صرف برنامههای آموزشی، پژوهشی و فناوری کردند. اقداماتی از این دست، چین را قادر کرد که تولیدات کشاورزی را تا حدود بیش از نرخ افزایش جمعیت رشد دهد. چینیها مسئلهی «علم و فناوری» را موضوعی ملی لحاظ کرده، هرگز پیشرفت در این عرصه را معطل حضور بخش خصوصی نکردهاند. در واقع چینیها مسئلهی «علم و فناوری» را موضوعی ملی لحاظ کرده، هرگز پیشرفت در این عرصه را معطل حضور بخش خصوصی نکردهاند. اما پیشرفت چین در دهههای اخیر هرگز مبتنی بر برنامههای این نهادها نبوده است، بلکه ناشی از الگویی بومی بر مبنای ظرفیتهای درونی و متناسب با فرهنگ و ساختار اقتصادی و اجتماعیاش بوده است. جمهوری اسلامی فارغ از الگو قرار دادن یک کشور خاص، نیازمند آن است که ضمن اجماع اقتصاددانان بر الگویی متناسب با ظرفیتهای بالقوه و بالفعل بومی کشور، در جهت توسعهی اقتصادی خود برنامهریزی کند.

توسط حمید صباغی

حمید صباغی هستم یک بازاریاب